دلنوشته زیبا از زندگی

لقمانﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ:

رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛

ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ

ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ

ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ،

ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ،

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ.

ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ

ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺭﺍ

ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ.

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ

ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ

ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ

ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند.

دلنوشته

کتاب سرنوشت را که ورق میزنی میفهمی نویسنده اش برای تو،برای دیگری داستان های متفاوتی نوشته است؛داستان تو با داستان دیگری فرق می کند.هرچند این کتابی که در دست همه است یک نام مشترک به نام سرنوشت دارد.

کتاب را که ورق میزنی تفاوت داستان خود با دیگری را احساس می کنی.

اما داستان تو گاه با داستان دیگری گره می خورد؛که می شود گره خوردن سرنوشت…

گاه آنقدر این گره کور می شود که یادت می رود تو سرنوشت جدایی داری و او سرنوشت جدایی…کسی می آید که این گره را باز کند.

گره که باز می شود خطوطی از او در سرنوشت تو می ماند…بدون اینکه حرفی از جا مانده ها بزنی می گذاری که لای کتابت بمانند…گاه می روی به جا مانده ها سر میزنی خطوطش را مرور می کنی .اشک از چشمانت پایین می چکد و آرزو می کنی ای کاش با او هیچوقت فصل مشترکی نداشتی…

اما تو نمی دانی که کتاب تو و او خیلی وقت است که یک جلد شده است.

دلنوشته

اگر تغییر نکنیم ، حذف می شویم .

برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم .کلیدهای این تغییر عبارتند از :

کلید اول:خواستن

کلید دوم:خالی کردن ذهن از تعصب ها

کلید سوم:باور مثبت نسبت به خود

کلید چهارم:عمل کردن

به یاد داشته باشیم که عظمت زندگی تنها به دانستن نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.

دلنوشته

ما می پنداریم که در نقطه ی الف از زمان به دنیا آمده ایم و در نقطه ی ب از زمان می میریم و نابود می شویم، و فقط در میانه ی نقطه ی الف تا ب است که از هستی برخورداریم. تا زمانی که این تلقی غلط با ماست رنج خواهیم برد و رنج خواهیم داد. کره ی زیبا و زنده ی زمین را مآلا همین تلقی غلط است که تهدید می کند. دومین رای غلط ما این است که ما همین بدنیم، و هنگامی که این بدن می میرد ما نیز نابود می شویم. این رای غلط چشمان ما را به روی تمامی راه هایی می بندد که بدان ها با دیگران و نیز تمامی جهان ارتباط داریم، و حتی با آن ها همبسته ایم. همین رای غلط است که مانع از آن می شود تا تداوم خویش پس از مرگ بدن مان را شهود کنیم. آری، سرشت ما از جنس تداوم و بقاست.

دیدگاهتان را بنویسید